رسته‌ها
ییلاق نشینان
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 260 رای
نویسنده:
مترجم:
مهین اسکوئی
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 260 رای
✔️ نمایشنامه ای در چهار پرده

پرده اول:
خانه ییلاقی باسفها. اطاق درندشتی که هم ناهارخوری و هم مجلسی است. سه در، در دیوار روبروئی هست. در سمت چپ به اطاق کار باسف باز می شود. در سمت راست به اطاق واروارا میخاییلوونا. در وسطی به راهرویی که پرده ی تیره و ضخیم به آن آویخته است. در وسط اطاق یک میز بزرگ و روبروی اطاق کار پیانوئی جای دارد. بقیه مبلمان اطاق از حصیر ساخته شده باستثنای دیوان بزرگی که روپوش خاکستری رنگ دارد و در کنار در راهرو جای گرفته است. عصر است و باسف در اطاق خود پشت میزش که روی آن چراغی با سایبان سبز رنگ در روبروی اوست، به نوشتن مشغول است. ما نیم چهره ی او را می بینیم. همچنان که مینویسد، گاه گاه با خودش زمزمه میکند و نگاههای آتی اش را به درون تاریکیهای اطاق بزرگ می دواند. واروارا میخاییلوونا بیصدا از اطاقش بیرون میاید و کبریتی می گیراند و آنرا جلوی صورتش بالا میآورد و به دوروبرش نگاه می کند. کبریت خاموش می شود. به نرمی به سوی پنجره گام بر میدارد و دفعتاً بروی یک صندلی در تاریکی سکندری می خورد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
153
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
teekany
teekany
1388/12/03

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
5 امتیاز
از 2 رای
ارباب: داستانی از زندگی من
ارباب: داستانی از زندگی من
4.4 امتیاز
از 44 رای
رستاخیز
رستاخیز
4.7 امتیاز
از 13 رای
چپق: سه داستان
چپق: سه داستان
4.6 امتیاز
از 9 رای
پطر اول - جلد ۱
پطر اول - جلد ۱
4.7 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ییلاق نشینان

تعداد دیدگاه‌ها:
9
گویا در سالهای آخر عمر استاد زندگی:توسط عده ای با زهر مسموم شد.
چه حق گفت استاد زندگی:
ظلم وبدی دیگر وجودندارد فقط حمق است.سابقا ظلم نیروی قابل توجهی بود .ولی حالا وقتی می خواهند آدم بکشند ،با حمق و پستی می کشند امروز دیگر از ظالمان خبری نیست .فقط جلادان باقی مانده اند و یک جلاد همیشه برده است.بازو تبری است که از ترس بکار می افتد.[b]حالا از هرکه می ترسند،اورا می کشند.
درود بر روح پاک خانم زنده یاد مهین اسکوئی
rain_rainy عزیز
آنچه شما نوشته اید قصه پر غصه پر تکرار بسیاری از هنرمندان سرزمین ماست
« جعفر پناهی» فیلمساز پر آوازه و پرافتخار ترین کارگردان ایرانی در جشنواره های خارجی و سازنده شاهکار هایی مثل ادکنک سفید و آفساید هم اکنون به جرم آزادی خواهی و تلاش برای ساخت فیلمی از واقعیت های تلخ امروز جامعه ما در زندان به سر می برد
برای آزادیش دعا می کنیم
8-)8-)

:-)
............ادامه زندگینامه مهین اسکوئی
مهين طالقانی (اسكوئی) دختر پانزده ساله ای كه هميشه درنمايشهای مدرسه ايفای نقش می كرد. اين دختر ١٥ ساله كار هنری خود را با اركستر «بانو روحبخش» كه خاله اش است به عنوان خواننده گروه كر آغاز می كند و در همين اجراهای اركستر هست كه با مصطفی اسكوئی ٢٢ ساله آشنا می شود و در سال ١٣٢٤ با او ازدواج می كند. اولين حضور او در گروه «تئاتر سيار هنرپيشگان
ايرانی» به دعوت استاد نوشين بود، و نوشين نام «سهيلا» را برای او انتخاب كرد و مهين اسكوئی از آن پس تا زمانی كه با گروه نوشين همكاری می كرد به اين نام شهرت داشت.
مهين اسكوئی در نمايش «روسپی بزرگوار» اثر «ژان پل سارتر» به كارگردانی «نوشين» می درخشد و چهره متفاوتی از زن بازيگر را در صحنه های نمايش معرفی می كند.
او در نمايشهای «مستنطق»، «ولپن»، «رزماری»، «توپاز» و «پرنده آبی» كه در آن نقش يك گربه بسيار پر انرژی و شيطان را بازی می كرد، ايفای نقش می كند. با تیراندازی به شاه در 15 بهمن 1328 و تعقیب و بازداشت هاي پس از آن عبدالحسين نوشين نيز که مناسبات تنگاتنگی با حزب توده ايران داشت ناچار به مهاجرت گشت و گروه تتاتری او ، گروه فردوسي، هم دچار بحران و پراکندگی شد. مهين اسكوئی هم به شوروی رفت و به آموختن تئاتر علمی در آن ديار مشغول شد. او با درجه ممتاز موفق به گذراندن دوره كامل كارگردانی گشت. پس از بازگشت به ايران در تئاتر آناهيتا که همسرش مصطفي اسکويي بنيانگذارش بود به كارگردانی ادامه می دهد و در سال ١٣٣٧ اولين كارگردانی خود را با نمايش «خانه عروسك» اثر «ايبسن» تجربه می كند كه بسيار موفقيت آميز بود.سال 1344 زمان جدايي اين زوج پرکار عرصه تئاتر ايران و قطع همکاري مهين با تئاتر آناهيتاست.سال ١٣٤٨ بنا به دعوت «عباس جوانمرد» برای افتتاح تالار نمايش موزه ايران باستان «مهين اسكوئی» نمايش «صاعقه» اثر آستروفسكی را با مهدی فتحی، ولی الله شيراندامی، افروز شيراندامی، آذر عايلی، عصمت صفوی و ... اجرا می كند و بعدتر با همين گروه نمايش های «در اعماق» اثر گوركی، «سه خواهر» چخوف و ... را هم به صحنه مي برد.
در همان اواسط دهه پنجاه و جدايی از «تئاتر آناهيتا»، اسكويی به سمت مترجم زبان روسی
در «اداره ذوب آهن» استخدام شد و تا پيروزی انقلاب ، رسماً كارمند آن اداره بود.
از سال ١٣٥٨ كه متاثر از ايدئولوژی و نگاه زمامداران جديد زنان در سينما و تتاتر هم به حاشيه رانده شدند مهين اسكويی هم به ناچار فعاليت اجرايی اش در عرصه تئاتر محدود گشت. او در عوض بخشی از خانه خود را به كلاس آموزش بازيگری اختصاص داد و در تمامی ۲۷ سال پس از انقلاب علاوه بر ترجمه متونی ارزنده در زمينه اين هنر، مجدانه به كار آموزش و تربيت بازيگر پرداخت.
مهين اسكويی برخاسته از خانوداده ای هنرمند بود،. علاوه بر خاله او ، روحبخش كه نام و آوازه ای در خوانندگی داشت، خواهرش پوران هم يكی ديگر از چهره های سرشناس موسيقی ايران در دهه های پيش از انقلاب بود كه ترانه هايی همچون "گل اومد بهار اومد"، "ملاممدجان"، "تك درخت"، و... هنوز هم خاطره انگيزند. اسكويی در مصاحبه ای كه حدود ۶ ماه پيش از اوچاپ شد، هم از خانه نشينی خود در سال های پس از انقلاب و هم از اين كه به هنگام مرگ خواهرش پوران حتی اجازه دفن او را هم نمی‌داده‌اند به تلخی ياد كرد.
گفته میشود که :خانم مهین اسکویی شاگرد استاد سرگیویچ استانیسلاوسکی بودند و آقای استانیسلاوسکی در جمع شاگردان خود ایشان را هنرجویی با استعداد و به طور کلی از هنرجویان ایرانی خود تمجید کرده اند.
بدین ترتیب این بانوی هنرمند تئاتر ایران نیز برای همیشه از روی صحنه تئاتر ایران پائین آمد.
اين هنرمند فقيد به همراه مصطفي اسكويي در زمره كساني بوده كه تاكنون خدمات شايان توجه اي را به تئاتر ايران داشته است .
درگذشت اين هنرمند برجسته تئاتر كشور را به خانواده و جامعه هنري تسليت مي گويیم.
سایت کتابناک
:-)
متشکرم دوست عزیز بابت نمایشنامه "ییلاق نشینان" ماکسیم گورکی
8-)
در اینجا لازم دونستم که از مترجم نمایشنامه زنده یاد " خانم مهین اسکوئی پیشکسوت و هنرمند برجسته تئاتر ایران که در یکی از شبهای سرد زمستان 1388کمتر از یکماه پیش در بیمارستان پاستور نو تهران دار فانی را وداع گفت بنویسم.
اين هنرمند و مترجم برجسته تئاتر از مدتها پيش با بيماريهاي مختلفي دچار شده بود.
وي در سال 1309 در شهر تهران متولد شد.
از او به عنوان اولين كارگردان زن ايراني ياد مي شود از دهه 20 در تئاتر مشغول به فعاليت شد ، در بين سالهاي 1330 تا 1337
مهین اسكویی متولد 1309 و فارغ‌التحصیل كارگردانی و بازیگری تئاتر از روسیه بود. او از جمله بنیانگذاران و فعالان گروه تئاتر «‌آناهیتا» بود.
وی براي تحصيل و فراگيري سيستم استانسلاو سكي به خارج از كشور رفت.
او نخستین زن هنرمندی بود كه در نمایش « خانه عروسك» نوشته هنریك ایبسن در نقش نورا بازی كرد.
خانه عروسك»، « لورا»، « باغ آلبالو»، « سه خواهر» و «‌دایی واینا» را كارگردانی كرد.
« سه خواهر» با نقش آفرینی او در سال 57 در تهران نشان داده شد.
« سه خواهر» با نقش آفرینی او در سال 57 در تهران نشان داده .
برگردان آثار استانيسلاوسكي ( نظريه پرداز و كارگردان درباره روش هاي آموزش هاي بازيگري و كارگرداني از روسي به فارسي ، برگردان نمايش نامه هاي تانيا (آر لوزف ) ، شب هاي سفيد (داستايسفسكي) ، گرگ ها و بره ها و صاعقه (آستروفسكي) ، سه خواهر ، خرس و خواستگاري (آنتون چخوف) ، در اعماق و ييلاق نشينان فرزندان خورشيد (ماكسيم گوركي) و همچنين برگردان مقاله هايي چون تسلط در كار و به انجام رساندن كار (استانيسلاوسكي) ، كارگرداني يعني چه (گارجوكو) و بسياري ازنوشته هاي ديگر از جمله آثاري است كه از اين هنرمند به جا مانده است .
ییلاق نشینان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک